پــــــــلاک شــــــهيـــــد
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 12:48 ::  نويسنده : رامين

             

طلائیه و ...
اینجا سرزمینی شوره زار و سوزان است . اینجا همان طلائیه خودمان است . نیک بنگر که این سیم خاردارها و خورشیدی ها برای سر و سینه های بسیجیان ترسیم شده اند .
آیا کسی هست که رد گلوله ها و لکه های خون را به نیش سیم خاردارها ببیند؟
آیا کسی هست که پیکر این بسیجی را از لابلای سیم خاردارها خارج کند ؟
آیا کسی هست که این دست جدا شده را به پیکرش باز پس دهد؟ 
آری اینها بالهای ملائکه اند که به زمین آرام گرفته اند . میدان مین را نظاره کن که چگونه زیبا جلوه می کند .
آیا کسی هست که میدان مین را ، میدان وصل و عروج ببیند؟
اینجا همان طلائیه خودمان است و آن سه راهی شهادت ، همان سه راهی معروف است. ببین موتور کوفته و آن جسم بی جان را که چگونه راحت و آرام گرفته است . او همت است . همان حاج همت خودمان. فرمانده لشکر 27 حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلّم) که سر ندارد ... .
آیا کسی هست که پیکر بی سر حسین را به یاد آورد ؟
آیا کسی هست که گودال وصل را به ذهن آورد ؟ آیا کسی هست که بتواند خبر شهادت او را به همسر و دو فرزندش هدیه کند؟ آیا کسی هست که شدت جراحات و عمل ترکشها بر سر و صورت و سینه اش را برای خانواده اش توصیف کند ؟
آیا کسی هست که بتواند به فرزندانش بگوید که بابا دیگر سر ندارد؟



صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پــــــــلاک شــــــهيــــ





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 154
بازدید کل : 40152
تعداد مطالب : 70
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1